گنجشگک من
سر ظهره گنجشگک من...
آفتاب تو آسمون آینه می کاره
من کجا........... توکجا........
آروم بیا همسایه پشت در گوش وایساده
گنجشگک من می دونم هر وقت بیادت می افتم کله پا می شی از ذوق!
کوچولوی خوش آب و رنگ من
تو تو این باد خزون
توی این ارامش قبل از طیفون
جیک جیک مستونت چیه
ناوک و مزقونت چیه؟
تو چرا هلهله گرگا رو از بر می خونی؟
تو از این ولوله سیاه ابرا چی می دونی؟
گنجشگک من
توی این دشت حروم زاده ناامن و بلا
نکنه دیبه بیاد بترسی و بلرزی از هول چشمای مست اون گربه سیاه تو حوض حیاط بلغزی!
من آخه با تو هزار کار دارم ، توی جیبم برای تو هزار هزار نار دارم.
دل من شیشه ایه برای تو یه قلب صدف وار دارم.
من تو رو دوست دارمت. روی چشام می ذارمت.
گنجشگک من این حرفا برات زوده هنوز
تو پاهات نحیفه و از دهنت بوی شیر می یاد
تو هنوز صدات مث قاصدکاست.
تو نمی دونی ولی وقتی میشینی کنار دل من
بوی معصومیت از مستی خنده هات می یاد
جیر جیرک شعر تو رو مدام از چشمای خیس من می خواد.
گنجشگک من، آروم و بی دغدغه تو دستای من بخواب که شب از راه اومده لحاف پرستاره هم برای خوابوندن تو با خودش آورده...
لیسا ١٢/٥/٩٢